دل نوشته ها

وقتی همه خوابند.....

سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ب.ظ

دلم می خواهد یک شب وقتی همه خوابند کوله بار تنهاییم را بردارم و مثل شازده کوچولوی قصه ی کودکیم به سیارکی دیگر سفر کنم.


سیارکی کوچک در آن سوی کهکشان جایی که حتی آسمانش هم فرسنگ ها از زمین فاصله داشته باشد.


زمین جای قشنگی برای زندگی نبود ،زمینی پر از ادم های زمینی و ارزوهای اسمانی جای خوبی برای زیستن نیست باید به کهکشانی دیگر رفت باید این حجم اندوه و ازردگی را در این سیاره ی سنگی به خاک سپرد و رفت ...


باید همه چیز را رها کرد ....خانه را ....خانواده را.....حتی مادرم را....باید ارزوهایم را رها کنم ..... باید همه چیز را رها کرد و رها شد.


از میان تمام چیز های زمینی شاید فقط همین جسم خاکیم را با خود ببرم و نخ و سوزنی نادیدنی تا با ان قلب زخم خورده ام را ترمیم کنم.

باید خانه ایی در ان سوی کهکشان ها ساخت یک خانه ی چوبی جایی که پنجره اش رو به طلوع و غروب خورشید گشوده شود جایی که بتوان هر صبح موهای طلایی خورشید را نوازش کرد،شاید ان سیارک جایی در ان سوی خورشید باشد و شاید هم نه شاید انجا سردو یخ بندان و شب باشد ان وقت خانه را جوری بنا خواهم کرد که هنگام خواب نور ستارگان دنباله دار و شهاب سنگ ها نوازشگر چشمانم باشد.

باید تکنولوژی را رها کرد....دلم ساده زیستی می خواهد....دلم از تمام این دنیا....فقط جایی برای زیستن می خواهد....اری زیستن ....نه روزانه مردن ونام این مردگی را زیستن نهادن.

دلم دنیایی بی دروغ دلم دنیایی بی نیرگ دلم ادم هایی اسمانی می خواهد که روی زمین نایابند.

دلم می خواهد دلم را برای همیشه با خودم از این دنیا ببرم و برای همیشه بروم وقتی همه در خوابند.

....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۵
سکوت ....

نظرات  (۱)

۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۵۹ طاها میرویسی
کتاب جدید: سکوت کوچولو :)
قشنگ بود
زمین بی رحم بود :(
پاسخ:
مرسی اره دقیقا اسمش رو باید بذارم زمین بی رحم☺😀😃

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی