دل نوشته ها

کاش میشد بمیرم...

يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۹ ب.ظ

به جرات بگم اینجا رو بیشتر از هر فضای مجازی دوست دارم چون بهم جرات میده خودم باشم احساسات واقعیمو بنویسم میدونم شاید خیلی از شما دنبال کنندگان وبلاگ من از متنایی که من مینویسم شاید زیاد لذت نبرید اما من خوشحالم که اینجا هست تا خودم رو تخلیه کنم....

امشب شبی هست که واقعا دلم میخواد بمیرم خیلی چیزا داره از درون منو داغون میکنه احساس میکنم قفسه ی سینم مثل اتشفشانی شده که میخواد منفجر شه دلم میخواد فریاد بزنم دلم میخواد بمیرم دلم میخواست برم پیش خدا و بهش بگم دنیای بدی بود این دنیا.....

خیلی از سامان ناراحتم و اونم از من ناراحته ....

کاش میشد بمیرم تا همه از من راحت شن مامانم از این سکوت سنگینم راحت شه ،سامان از وجود من تو کلاس، امین از اینکه منو میخواد و من نمیخوامش .....

مرگ من همه چیزو تموم میکنه واقعا احساس میکنم بمیرم خیلی بهتره چون فواید مرگم بیشتر از زندگیم هست حتی حس میکنم مرگم برای مادرم هم بهتر از زندگیم هست این که من راحت بمیرم خیلی بهتره تا زنده بمونم و جون بکنم .

کاش میشد فقط مرد.....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۱
سکوت ....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی