دل نوشته ها

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز که داشتم دفترچه زندگیمو بررسی می کردم به این فک می کردم که ای کاش می شد گاهی به گذشته برگشت و بعضی اشتباهات رو انجام نداد بعضی اشتباهات رو انجام نداد چون انجام بعضی  اشتباه ها اشتباه های دیگه ایی به وجود میاره.

و مهم ترین نکته ایی که امروز از ته قلبم بش رسیدم همین ایه ایی بود که هممون بارها خوندیمش ولی ادم بعضی جاها خودش به بعضی چیزا می رسه و من امروز واقعا به این رسیدم که هرکس به ریسمان الهی چنگ بزنه  

راه واقعی و بدون خطری پیدا کرده ،چون توی زندگی خودم هرجا به حرف خدا گوش دادم موفق شدم و هرجایی که ندادم به بی راهه رفتم رفتن من به بی راهه تنها برای خودم بد تموم شد و این جا بود که فهمیدم خدا هرچی گفته از سر عشق گفته انقدر عاشقم بوده که نمی خواسته منوناراحت ببینه اما امان از این طبع سرکش انسانی ........

من با تمام ادعایی که دارم اعتراف می کنم خیلیم برای خدا بنده ی خوبی نبودم اصلا اونجوری که می بایست بودم نبودم ولی خوب چه می شه کرد خدا خودش می دونه ادم توی دل طوفان همون ادم معمولی همیشه نیست ادم تو بعضی از شرایط زندگی واقعا به تنگ میاد وحتی ممکنه به حکمت و قدرت و وجود خدا هم شک کنه و از خودش بپرسه ایا خدایی هست؟؟؟؟

این سوالی بود که من مدت ها از خودم می پرسیدم و یک جایی توی زندگیم به این پی بردم که خدا جایی در درون من وجود داره همون تکه ایی از خودش که توی وجودم قرار داده پس کافیه کمی به درون خودمون فرو بریم تا اون نقطه رو پیداش کنیم .و پرورشش بدیم نقطه ایی که ماورای خیال و توصیف هست چیزی که هرکس باید خودش پیداش کنه.

الان که این جا نشستم خیلی به خاطر گناها و بی راهه هایی که توی گذشته رفتم ناراحتم فقط از ته قلبم می خوام خدا توی این ماه عزیز منو از ته قلبش ببخشه و کمکم کنه که دیگه هیچ وقت تحت هیچ شرایطی به بی راهه نرم و دستش رو ول نکنم .

خدایا خدای عزیزم ازت با تمام وجودم خواهش می کنم تمام گناههان منو ببخشی و بدونی که انسان بودن خیلی سخته .

به قول حافظ می گه به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بودو تابستان و اب سردو استثقا .

خدایا به حرمت این ماه مبارک که ماه مهمونی خودت هست حالا که همه ی بنده های خوبتو حمایت می کنی صدقه سری اونا یه نگاهی هم به ما بنده های بدو خطاکارت بنداز به قول اون فیلمه که می گفت خدا که وفقط خدای ادمای خوب نیست خدا ،خدای ادمای بدم هست خود خدا خیلی کریمو و مشتی هست ،ای کاش ای کاش بیشتر میشناختمت خدا جونم این که نمی تونم ببینمت و صداتو بشنوم خیلی سخته  شاید به خاطر همینم هست که بعضی وقتا یادم می ره هستی یا بعضی وقتا فراموشت میکنم .

خدایا من چن تا خواسته ی کوچولو دارم که خودت میدونی چین ازت خواهش می کنم توی فرصت مناسب خودت همه چیزو روبه راه کن و لی قبل از اون ازت خواهش می کنم منو ببخشی منو ببخشی و منو جز اون دسته افرادی قرار بدی که توی اخرت ازشون راضی هستی .

کمکم کن توی این ماه مبارک ادم دیگه ایی بشم حالا که درای رحمتتو باز کردی منم به خونه ی مهرخودت و لطف و کرم و ببخششت راه بده.

به امید خودت .......

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۱
سکوت ....

دلم می خواهد یک شب وقتی همه خوابند کوله بار تنهاییم را بردارم و مثل شازده کوچولوی قصه ی کودکیم به سیارکی دیگر سفر کنم.


سیارکی کوچک در آن سوی کهکشان جایی که حتی آسمانش هم فرسنگ ها از زمین فاصله داشته باشد.


زمین جای قشنگی برای زندگی نبود ،زمینی پر از ادم های زمینی و ارزوهای اسمانی جای خوبی برای زیستن نیست باید به کهکشانی دیگر رفت باید این حجم اندوه و ازردگی را در این سیاره ی سنگی به خاک سپرد و رفت ...


باید همه چیز را رها کرد ....خانه را ....خانواده را.....حتی مادرم را....باید ارزوهایم را رها کنم ..... باید همه چیز را رها کرد و رها شد.


از میان تمام چیز های زمینی شاید فقط همین جسم خاکیم را با خود ببرم و نخ و سوزنی نادیدنی تا با ان قلب زخم خورده ام را ترمیم کنم.

باید خانه ایی در ان سوی کهکشان ها ساخت یک خانه ی چوبی جایی که پنجره اش رو به طلوع و غروب خورشید گشوده شود جایی که بتوان هر صبح موهای طلایی خورشید را نوازش کرد،شاید ان سیارک جایی در ان سوی خورشید باشد و شاید هم نه شاید انجا سردو یخ بندان و شب باشد ان وقت خانه را جوری بنا خواهم کرد که هنگام خواب نور ستارگان دنباله دار و شهاب سنگ ها نوازشگر چشمانم باشد.

باید تکنولوژی را رها کرد....دلم ساده زیستی می خواهد....دلم از تمام این دنیا....فقط جایی برای زیستن می خواهد....اری زیستن ....نه روزانه مردن ونام این مردگی را زیستن نهادن.

دلم دنیایی بی دروغ دلم دنیایی بی نیرگ دلم ادم هایی اسمانی می خواهد که روی زمین نایابند.

دلم می خواهد دلم را برای همیشه با خودم از این دنیا ببرم و برای همیشه بروم وقتی همه در خوابند.

....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۴
سکوت ....