سالی که گذشت واقعا برای من جز یکی از عجیب ترین و سخت ترین سال های زندگیم بود .
اتفاقاتی که هرگز فکر وقوعشون رو نمیکردم .
کسانی قلبم رو به دست اوردند که فکرشو نمیکردم و کسانی هم قلبم رو شکستند که هرگز فکرشو نمیکردم.
دگرگونی هایی توی قلبم اتفاق افتاده بود که مغزم هرگز فکرشو نمیکرد و اونارو نمی پذیرفت .
ولی اون چیزی که برام اهمیت داره اینکه دلم میخواد بهاری که در راهه نویدی برای تغییرم شه .
قلبم رو باید خونه تکونی کنم.
خیلی چیزا رو باید ازش حذف کنم و خیلی چیزا رو بهش اضافه کنم.
خدای خوبم میدونم ، میدونم که واقعا برات بنده ی خوبی نبودم اما تو این سال جدید از من ادم جدیدی بساز که خودت دوستش داری.
منو بیشتر از قبل دوست داشته باش،جوری که واقعا حس کنم حضورت بزرگترین معجزه زندگی منه .
و سایه ی رحمت و بخششت اولین سین هفت سین زندگی من .